همه محبتت را به پای دوستت بريز ولی همه اسرارت را در اختيار او نگذار. حضرت علی (ع)

اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید. 
کوروش بزرگ

ابله‌ترین دوستان ما، خطرناک‌ترین دشمنان هم هستند. 
سقراط

پرسیدم دوست بهتر است یا برادر؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می‌کند. امیل فاگو

خدایا! مرا از دوستانم محافظت بفرما. چون می‌دانم چگونه خویشتن را در مقابل دشمنانم حفظ کنم! 
ولتر

دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست، بلکه نشان نابودی زمان، به گونه‌ای گسترده است. 
ارد بزرگ

آن که از دشمن داشتن می‌ترسد، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت. 
هزلت

صفات هر کس مربوط به محسنات و نقایص اخلاقی دوستان اوست. 
کارلایل

هرگز بخاطر دوستت، از انجام وظیفه‌ای چشم مپوش. 
سن لانبر
دوست مثل پول، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسان‌تر است. باتلر

دوستان را در خلوت توبیخ کن و در ملاءعام تحسین. 
اسکاروایلد

بعضی‌ها طوری هستند که دوستان‌شان هر قدر از آنها پایین‌تر باشند بیشتر دوست‌شان دارند. 
چترفیلد

همه کسانی که با تو می‌خندند دوستان تو نیستند. 
ضرب المثل آلمانی



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:سخنان,بزرگان,درباره دوست,,
ارسال توسط امیررضا

 

توی یک قصابی یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد ..... 
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم ..... 
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش ..... همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟ 
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه ..... 
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟ 
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه! 
قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن ..... 
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟ 
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟ 
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟ 
پیرزن گفت: مُیخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُی‌خُوره ..... 
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِیگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام می‌خام اّبگوشت بار بیذارم! 
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن ..... 
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگیریفته بُودی؟ 
جوون گفت: چرا 
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُی‌خُوریم نِنه ..... 
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.

 

 




ارسال توسط امیررضا

دیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن
شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام
پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه
شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد
مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت...






تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:میر,و,منشی,
ارسال توسط پارسا

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.

من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.

روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟

 





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:بیمارستان,روانی,
ارسال توسط پارسا

 

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت .
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت : " ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند . خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم . خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد .
این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم ."
سلیمان به مورچه گفت : (( وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟ ))
مورچه گفت آری او می گوید :
ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن


 





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:مورچه,
ارسال توسط پارسا

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:
می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد
اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود
کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟
اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.
کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:
خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..
خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:
نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...
*** مـادر***
صدا کنی





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:خدا,و,کودک,
ارسال توسط پارسا

 1-جیمز وات (James Watt) که مخترع ماشین بخار بود را فردی کودن توصیف می کردند!

2-ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonapart) مدرسه خود را با رتبه 42 به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!

3-لویی پاستور (Louis Pasteur) در مدرسه ی یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین 22 نفر رتبه ی 22 را کسب کرد!.





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:بیشتر,بدانیم,
ارسال توسط امیررضا

 استادى در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا نگاه داشت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم.
استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقى خواهد افتاد.
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمی افتد. استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى می افتد؟ یکى از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد می گیرد. حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند. استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات می شود؟ من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقاً . مشکلات زندگى هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانی ترى به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کارى نخواهید بود.
فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید، هر روز صبح سرحال و قوى بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش می آید، برآیید! دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذار. زندگى همین است!





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:داستان,کوتاه,لیوان,آب,و,مشکلات,
ارسال توسط پارسا

 دختری بود نابینا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنیا تنفر داشت
و فقط یکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنین گفته بود
« اگر روزی قادر به دیدن باشم
حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم
عروس **** گاه تو خواهم شد »

***
و چنین شد که آمد آن روزی
که یک نفر پیدا شد
که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را
رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست

***
دلداده به دیدنش آمد
و یاد آورد وعده دیرینش شد :
« بیا و با من عروسی کن
ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »

***
دختر برخود بلرزید
و به زمزمه با خود گفت :
« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »
دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسری با او نیست

***
دلداده رو به دیگر سو کرد
که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی »





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:رنگ,عشق,
ارسال توسط پارسا

 ک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.


ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،
هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و ...اجی مجی لا ترجی


دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه با خودش فکر کرد و گفت:

باید یه جوری از شر زن پیرم خلاص بشم باید یه دختر خوشگل گیرم بیاد و بعد با کمال پر رویی گفت : خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابر این، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه

پری چوب جادوییش و چرخوند و.........

اجی مجی لا ترجی

و آقا 92 ساله شد!


خانمش تا چشمش به صورت پر از چروک و دستان لرزان همسر پیرش افتاد از جاش بلافاصله بلند شد و گفت تو دیگه همسر من نیستی پیرمرد !!

مرد با چشمانی گریان بدنبال همسرش با پشتی خمیده می دوید و می گفت : من عاشقتم !!! حتما پیرمرد این جمله حکیم ارد بزرگ رو نشنیده بود که : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .

 





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:دو,زوج,شصت,ساله,
ارسال توسط پارسا

 توهم 

این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم می‌خورد که واقعیه:دوستم تعریف می‌کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

 

این‌طوری تعریف می‌کنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.

 

وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه می‌بینم، نه از موتور ماشین سر در می‌ارم!

 

راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.

 

با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بی‌صدا بغل دستم وایساد. من هم بی‌معطلی پریدم توش.

 

این قدر خیس شده بودم که به فکر این که توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر، دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!!

 

خیلی ترسیدم. داشتم به خودم می‌اومدم که ماشین یهو همون طور بی‌صداراه افتاد.

 

هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعد و برق دیدم یه پیچ جلومونه!

 

تمام تنم یخ کرده بود. نمی‌تونستم حتی جیغ بکشم. ماشین هم همین طور داشت می‌رفت طرف دره.

 

تو لحظه‌های آخر خودم رو به خدا این قدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.

 

تو لحظه‌های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده.

 

نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم. ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه می‌رفت، یه دست می‌اومد و فرمون رو می‌پیچوند.

 

از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم. در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون. این قدر تند می‌دویدم که هوا کم آورده بودم.

 

دویدم به سمت آبادی که نور ازش می‌اومد. رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین، بعد از این که به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم.

 

وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند، یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد: ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل می‎دادیم سوار ماشین ما شده بود.

 



ادامه مطلب...

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:توهم,
ارسال توسط امیررضا

یک بنده خدایی، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردی و ساحل طلایى انداخت و گفت :
- خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟
ناگاه، ابرى سیاه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت :
- چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت :
- اى خداى کریم ! از تو مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !
از جانب خداى متعال ندا آمد که :
- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم، اما، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که باید فرمان دهم تا فرشتگانم روى اقیانوس آرام را آسفالت کنند ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ من همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم، اما، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى ؟
مرد، مدتى به فکر فرو رفت، آنگاه گفت :
- اى خداى من! من از کار زنان سر در نمى آورم ! میشود به من بفهمانى که زنان چرا می گریند؟ میشود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد که : اى بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى، دو بانده باشد یا چهار بانده ؟





تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:یک,بنده,خدا,
ارسال توسط امیررضا

در یکی از روستـاهای ایتالیـا، پسر بچه شـروری بود که دیگران را با سخنـان زشتش خیلی ناراحت می کرد.
روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به پسر داد و به او گفت: هر بار که کسی را با حرفهایت ناراحت کردی، یکی از این میخها را به دیوار انبار بکوب.
روز اول، پسرک بیست میخ به دیوار کوبید. پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد ، کم کند. پسرک تلاشش را کرد و تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد.
یک روز پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرفهایش معذرت خواهی کند، یکی از میخها را از دیوار بیرون بیاورد.
روزها گذشت تا اینکه یک روز پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت: بابا، امروز تمام میخها را از دیوار بیرون آوردم!
پدر دست پسرش را گرفت و با هم به انبار رفتند، پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت: آفرین پسرم! کار خوبی انجام دادی. اما به سوراخهای دیوار نگاه کن. دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست. وقتی تو عصبانی می شوی و با حرفهایت دیگران را می رنجانی، آن حرفها هم چنین آثاری بر انسانها می گذارند. تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون آوری، اما هـزاران بـار عذرخواهـی هم نمی تواند زخم ایجاد شده را خوب کند.





تاريخ : 23 آذر 1391برچسب:تصمیم,مهم,
ارسال توسط

ماجرای مرد خبیثی که روزی در کوچه‌ای راه می‌رفت و فکر می‌کرد که من هر گناه و خباثتی که وجود دارد, انجام داده‌ام. این شیطان چه کار کرده که من نکرده‌باشم؟ که پیرمردی آرام آرام جلو آمد و با صدایی لرزان گفت: پسرم با من کاری داشتی؟
- شما؟
- من شیطانم, گویا نام مرا می‌بردی.
- بله, میخواهم بدانم تو چه کرده‌ای که اینقدر به بدی مشهوری. من هر فعل بدی که به ذهن برسد انجام داده‌ام و مطمئنم که صدبار از تو بدترم. کاری هست که تو کرده‌باشی و من نکرده‌باشم؟
- نمیدونم پسرم, میخواهی یک مسابقه با هم بدهیم تا ببینیم که من چه کار می‌توانم بکنم و تو چه کار؟
- موافقم.
- پس وعده ما یک ماه دیگر, همین جا.
مرد خبیث می‌رود و در این یک ماه از هیچ قتل و جنایت و ##### و خباثتی دریغ نمی‌کند. دزدی می‌کند و به حق دیگران ##### می‌کند و با استفاده از سیاست‌های پلید, ملت‌های مختلف را به جان هم می‌اندازد و جنگ درست می‌کند. و خلاصه هر عمل ناشایست و هر فعل کثیفی از او سرمی‌زند. بعد از یک ماه به کوچه محل قرار باز می‌گردد. پیرمرد یا همان شیطان خودمان آرام آرام می‌آید. مرد می‌پرسد: خب پیرمرد چه کردی؟ شیطان با صدایی لرزان می‌گوید: پسرم اول تو بگو چکار کردی؟ و مرد شروع می‌کند به تعریف آنچه از بدی و کثیفی در این یک ماه کرده‌.
- خب, می‌بینی که من از هیچ خباثتی کم نگذاشته‌ام. حالا تو بگو چکار کردی؟





تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:ماجرای,مرد,خبیث,
ارسال توسط پارسا

http://www.negahak.com/album/fun/image_gallery.jpeg

روزی از یک ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :

اگر زن یا مرد دارای ادب و اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1

اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10

اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100

اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000

ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000

صفر هم به تنهائی هیچ است و با آن انسان هیچ ارزشی ندارد
و این یادآور کلام حکیم ارد بزرگ است که می گوید : نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکو داشت دیگران .





تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:ادب,از,نگاه,ریاضبدان,
ارسال توسط پارسا

فقط دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه سالمی یا مریضی.
اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده كه نگرانش باشی؛
اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه دست آخر خوب می شی یا می میری.
اگه خوب شدی كه دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛
اما اگه بمیری، دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه به بهشت بری یا به جهنم.
اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛
ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی كه وقتی برای نگرانی نداری!
پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره!!
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی





تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:چیزی,برای,نگرانی,وجود,ندارد,
ارسال توسط پارسا

روزی تصمیم گرفتم كه دیگر همه چیز را رها كنم. شغلم را دوستانم را، مذهبم را زندگی ام را !
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت كنم. به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب او مرا شگفت زده كرد.
او گفت : آیادرخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی.
فرمود : هنگامی كه درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. به آنها نور و غذای كافی دادم.  دیر زمانی نپایید كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمین را فرا گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نكردم. در دومین سال سرخسها بیشتر رشد كردند و زیبایی خیره كننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود. من بامبوها را رها نكردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نكردند. اما من باز از آنها قطع امید نكردم. در سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمایان شد. در مقایسه با سرخس كوچك و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت رسید. 5 سال طول كشیده بود تا ریشه های بامبو به اندازه كافی قوی شوند. ریشه هایی كه بامبو را قوی می ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می كردند.
خداوند در ادامه فرمود: آیا می دانی در تمامی این سالها كه تو درگیر مبارزه با سختیها و مشكلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحكم می ساختی؟ من در تمامی این مدت تو را رها نكردم همانگونه كه بامبو ها را رها نكردم.
هرگز خودت را با دیگران مقایسه نكن و بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل كمك می كنند. زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می كنی و قد می كشی!
از او پرسیدم : من چقدر قد می كشم.
در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد می كند؟
جواب دادم : هر چقدر كه بتواند.
گفت : تو نیز باید رشد كنی و قد بكشی، هر اندازه كه بتوانی.





تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:داستان,امید,
ارسال توسط پارسا

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»


عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گف
ت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست!

بله… با عشقه که میتونید هر چیز یکه می خواهید به دست بیاردید .





تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:داستان,کوتاه,سه,پیرمرد,
ارسال توسط پارسا

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.





تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:پندی,از,سقراط,
ارسال توسط پارسا

رعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.

روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.
شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!
بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟

پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟
شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید.






تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:شیطان,و,فرعون,
ارسال توسط پارسا

یه شب سه نفر برای خوش گذرونی میرن بیرون .... و حسابی مشروب میخورن و مست میکنن ... فرداش وقتی بیدار میشن توی زندان بودن ...
در حالی که هیچی یادشون نمیومده اینو میفهمن که به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم شدن ....
نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته خداشناسی خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه ....
کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته ....
به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن ...
نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....
به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ...
کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ...
به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن ....
نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق درس خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی ....





تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:داستان,3,بی,گناه,
ارسال توسط پارسا

بیشترین تولید 1.پسته2.خاویار3.توت4.زعفران5.......به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:رتبه,های,ایران,در,کتاب,گینس,
ارسال توسط پارسا

 


نام فیلم : Tom and Jerry: Robin Hood and His Merry Mouse
ژانر : انیمیشن | کمدی | خانوادگی
کارگردان : Spike Brandt, Tony Cervone
محصول : آمریکا
زبان : انگلیسی
زمان : ۶۵ دقیقه
امتیاز : ۶٫۷/۱۰
کیفیت : خارق العاده ۷۲۰p
فرمت : mkv

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

خلاصه داستان : در راستای جنگ و جدال های شخصیت های دوست داشتنی Tom و Jerry گربه و موش بازیگوش است.داستان درباره ی موقعی است که Jerry به عنوان کوچکترین عضو گروه رابین هود شناخته می شود و دشمنی دیرینه ی آن با Tom به دعواهای گروهی می انجامد …

 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,انیمیشن,tom,and,jerry,robin,hood,
ارسال توسط پارسا

 

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir


نام فیلم : ParaNorman
ژانر : انیمیشن | ماجرایی | کمدی
کارگردان : Chris Butler, Sam Fell
نویسنده : Chris Butler
محصول : آمریکا
زبان : انگلیسی
زمان : ۹۲ دقیقه
امتیاز : ۷٫۴/۱۰
کیفیت : خارق العاده ۷۲۰p و ۱۰۸۰p
فرمت : MKV

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

خلاصه داستان : پسر بچه ای برای نجات شهرش یک روح، یک مرده متحرک و چند فرد بالغ را جمع می کند و سعی می کند تا مانع وقوع مصیبت شود …

 

 


 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,انیمیشن,para,norman,
ارسال توسط پارسا

 

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

 

 

نام فیلم : Ice Age: Continental Drift
ژانر : انیمیشن | ماجرایی | کمدی | خانوادگی
کارگردان : Steve Martino, Mike Thurmeier
نویسنده : Michael Berg , Jason Fuchs
بازیگران : Ray Romano, Denis Leary and John Leguizamo
محصول : آمریکا
زبان : فارسی
زمان : ۸۸ دقیقه
امتیاز : ۶۸/۱۰
کیفیت : خارق العاده ۱۰۸۰P
فرمت : MKV
اطلاعات بیشتر : کلیک کنید

خلاصه داستان : این فیلم وقـایـع چند سال بعد از شـماره ی سـوم فیلم و ظهورِ دایناسورها رو به نمایش میزاره. جایی که اسکرات و تعقیب و گریزِ همیشگیش با یه بلوط! موجب تغییرات بزرگی در سطح کره ی زمین میشه! و مانی، سید و دیگو رو به ماجراجویی جدیدی میفرسته. بعـد از تغیـیرات سـطح زمیـن و جـدا افـتادنِ مانی، سید و دیگو از بقیـه ی گـروه، اونا از یـه تکه یخ بـزرگ بعنوانِ کشتـیِ موقت خودشون استـفاده میکنن که اون ها رو بـه دریانـوردی و سفـری حماسی برای پیدا کردن باقیِ اعضای گروه مجبور میکنه …

 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,انیمیشن,ice,age,4,
ارسال توسط پارسا

 


وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

نام انیمیشن : Bernard
ژانر : انیمیشن | کمدی | خانوادگی
سال تولید : ۲۰۰۶
محصول : فرانسه | کره جنوبی | اسپانیا
زمان : میانگین هر قسمت ۳ دقیقه
کیفیت : HDTV
فرمت : MKV
حجم : میانگین هر قسمت ۲۰ MB
تعداد قسمت ها : ۵۲ قسمت

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

خلاصه داستان : برنارد زندگی یک خرس تنبل به همین نام را دنبال می‌کند. در صحنه‌ها هیچ حرفی زده نمی‌شود و کارگردان بشدت به سکوت در صحنه وفادار است.دشمن اصلی برنارد در واقع خودش است.نفس تشنه اش که گاهی همه را حتی لئوناردو پنگوئن کوچک را اذیت می‌کند.مثلا در ایپزود گاو وحشی برنارد تا دلش می‌خواهد گاو را دست می‌اندازد ولی بعد خود به همان اندازه چوب می‌خورد.برنارد هیچوقت آسایش نمی‌یابد تا از پس خود برآید.

 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,انیمیشن,bernard,
ارسال توسط پارسا

 

وب سایت فارسی زبان فوردانلودز | www.4downloads.ir
نام آهنگ : Imagine
آهنگساز : VA
آلبوم : Naturally Music Vol 10
ژانر : New Age
سال تولید : ۲۰۱۱
فرمت : MP3
کیفیت : ۱۲۸kbps




 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,آهنگ,آرام,بخش,imagine,
ارسال توسط پارسا

 

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

نام موسیقی: Dream catcher – Euro 2016 France Candidature Music Theme
آهنگساز / خواننده: Nitro
سبک: Trance / Electronic
کارگاه سازنده: Sony BMG
سال تهیه: ۲۰۱۲
کیفیت: ۳۲۰ Kbps
مدت زمان پخش: ۵:۳۴ Min

 


 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,آهنگ,Euro,2016,
ارسال توسط پارسا

 

 

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

نام موسیقی: Downforce – UEFA Euro 2012 Music Theme
آهنگساز / خواننده: VA
سبک: Trance
کارگاه سازنده: VIVA / Sony BMG
سال تهیه: ۲۰۱۲
کیفیت :  ۳۲۰ Kbps
مدت زمان پخش: ۵:۴۲ Min

 


 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,آهنگ,Euro,2012,
ارسال توسط پارسا

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

نام فیلم : Top Gear The Worst Car In The History Of The World
ژانر : مستند | کمدی
بازیگران : Jeremy Clarkson, James May
محصول : آمریکا
زبان : انگلیسی
زمان : ۷۳ دقیقه
کیفیت : خارق العاده ۷۲۰p
فرمت : MKV
حجم : ۵۷۵ MB
خلاصه داستان : برنامه بسیار محبوب تخته گاز (TopGear) که از شبکه BBC پخش میشود به تازگی اقدام به انتشار مستندی زیبا با عنوان بدترین خودروی تاریخ در دنیا کرده که همانطور که از نامش پیداست به بررسی خودروهای مختلفی برای بدست آوردن این جایگاه میپردازند. نکته قابل توجه در این مستند این است که خودروهای پر طرفدار و مدرنی در این برنامه نیز مورد بررسی قرار میگیرند که حضورشان در این برنامه دور از انتظار است که…

 

 

دانلود / ادامه مطلب

 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,مستند,top,gear,the,worst,car,in,the,history,of,the,world,
ارسال توسط پارسا

زی فوتبال یکی از پرطرفدارترین بازی های حال حاضر دنیا محسوب می شود و تیم های سرشناس زیادی در هر نقطه از دنیا از میان صدها تیم پرچم برافراشته و روز به روز برمحبوبیت خود می افزایند، بازیکنان بزرگی همچون مارادونا و پله که در سال های دور پا به این ورزش گذاشته و پس از درخشیدن و کسب موفقیت های فراوان به دست فراموشی سپرده شده اند. تنها آثار و فیلم های موجود از ستارگان فوتبال ( چه قدیمی و چه جدید ) می تواند یاد و خاطره آن روزهای فراموش نشدنی را بازگرداند، در همین راستا مجموعه ای متشکل از دوفصل با عنوان ۵۰۰ گل برتر و گلچین را برای تمامی دوستداران، آماده کرده ایم تا یاد و خاطره بازیکنان قدیمی زنده شده و همچنین گل های فراموش نشدنی ستارگان امروزی فوتبال را تماشا کنید. مجموعه بی نظیر ۵۰۰ گل برتر، گل های تاریخی و به یادماندنی بازیکنان سرشناس را در سرتاسر دنیا به نمایش گذاشته و لحظات فراموش نشدنی از حضور بازیکنان بزرگ را به تصویر خواهد کشید.

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir


 



ادامه مطلب...

ارسال توسط پارسا

 

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir


نام : Cristiano Ronaldo: The Story So Far
ژانر : مستند
کیفیت : TVRip
فرمت : AVI
مدت زمان : ۴۶ دقیقه
زبان : انگلیسی
رزولیشن : ۳۵۲×۶۲۴
زیر نویس فارسی : یافت نشد

خلاصه داستان : این یک فیلم ویدئوی ۴۶ دقیقه ای درباره ی زندگی نامه کریستیانو رونالدوی بزرگ است. این ویدئو درباره نخستین سال های بازیکنی او در آندورینا، عزیمتش به باشگاه های دیپورتیو ناسیونال CD Nacional ، اسپورتینگ و منچستر یونایتد صحبت می کند. در این ویدئو از اعضای خانواده او گرفته تا مربیانش صحبت می کنند، و کلیپ های زیادی از سال هایی که در منچستر یونایتد به سر برده نشان داده می شود.

 


 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,مستند,کریستیانو,رونالدو,
ارسال توسط پارسا

 

این مجموعه مستندی است زیبا و کاملا متفاوت نسبت به مجموعه های مشابه درباره طبیعت و حیات وحش که بیشتر به بررسی اسرار و شگفتی های طبیعت وحش و رفتارهای بسیار عجیب و غریزی موجودات زنده از نگاهی نزدیک و نمایی متفاوت می پردازد که البته اوج تکنولوژی تصویر برداری و کیفیت تصویر در آن مشهود می باشد. این مجموعه در ۶ قسمت به بررسی ۶ موضوع مختلف در رفتارهای غریزی جانوران می پردازد .

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir


قسمت هایی از این مستند که مشاهده خواهید کرد :
۱ ) حرکات حیرت آور Marvelous Motion
2 ) آموزش غیرعادی Bizarre Breeding
3 ) تغذیه غیرعادی Fantastic Feeding
4 ) دفاع های غیر مستقیم Devious Defense
5 ) پلنگ خالدار Puzzling Partners
6 ) داروهای غیر عادی Peculiar Potions

 


 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,مستند,طبیعت,خارق,العاده,weird,nuture,
ارسال توسط پارسا

 


 

 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:دانلود,xilisoft,video,convertor,
ارسال توسط پارسا


 (دی)

 (مهر)

 (تیر)


 (فروردین)


 (بهمن)

 (آبان)

 (مرداد)


 (اردیبهشت)


 (اسفند)

 (آذر)

 (شهریور)


 (خرداد)





تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:طالع,بینی,شخصی,
ارسال توسط پارسا

اساس این روش طالع‎ بینی، تفسیر روانی افراد براساس اعداد تولد و اعداد حروف نام و نام فامیلی خواهد بود. در این روش، شما ابتدا با جمع کردن اعداد کامل تاریخ تولد خود و تلخیص آن به عدد (1 تا 12) طالع مربوط به آن عدد را می‎خوانید، سپس با نوشتن نام و نام فامیل خود به صورت حروف جداگانه و نوشتن اعداد آن حروف براساس ابجاد صغیر (که در بعد خواهد آمد) در زیر آن، و جمع کردن آن اعداد مانند روش قبل، طالع مربوط به آن عدد را نیز می‎خوانید.توجه داشته باشید که تاریخ تولد شما دقیق و درست باشد. در ضمن از نام و نام فامیل شناسنامه خود استفاده کنید، (نه به آن نام که احیاناً شما را می‎خوانند) در این صورت ارتباط خاصی بین دو طالع مربوط به شما وجود خواهد داشت.به عنوان مثال:

فرض کنیم تاریخ تولد شما 26/8/1345 باشد. این اعداد را به ترتیب زیر با هم جمع می‎ کنیم:

11= 9+2 = 29 = 6+2+8+5+4+3+1
عدد یازده عدد تولد شماست. شما می‎توانید مطالب مربوط به عدد یازده را در مرحله اول مطالعه نمایید.

در مورد مرحله دوم نیز به ترتیب زیر عمل می‎ کنیم:

فرض کنیم نام شما (حسین) و نام فامیل شما (کریمی) باشد. ابتدا حروف این نام را جداگانه می نویسیم و سپس براساس ابجد صغیر اعداد این حروف را زیر آنها نوشته جمع می ‎کنیم:

ح+س+ی+ن+ک+ر+ی+م+ی
3 = 0+3 = 30 = 8+6+1+5+2+2+1+4+1

عدد 3 عدد نام و نام فامیل شماست. شما می‎توانید مطالب مربوط به این عدد را مطالعه نمایید.

تذکر مهم
:
 

  • - اعداد تاریخ تولد و همین طور اعداد حروف نام و نام فامیل را بایستی آنقدر با هم جمع کنیم تا به عدد 1 تا 12 برسد. سپس مطالب عدد به دست آمده را مطالعه نماییم.

  • - گاه ممکن است عدد به دست آمده از تاریخ تولد و عدد نام و نام فامیل یکی باشد. مثلاً هر دو (1) یا (2) یا (3) یا (4) و... باشد. در این صورت این دو عدد را با هم جمع کرده و طالع به دست آمده را مطالعه نمایید.

  • - در حروف ابجد، چهار حرف فارسی (پ – چ – ژ – گ) وجود ندارد. لذا جهت این حروف از اعداد حروف ابجدی 2 ب برای حرف پ و 3 ج برای چ و 7 ز برای حرف ژ و 2 ک برای حرف گ استفاده نمایید.

 

حروف و اعداد ابجدی که بایستی در این عمل مورد استفاده قرار بگیرد، به شرح ذیل است:

ن
5
م
4
ل
3
ک
2
ی
1
ط
9
ح
8
ز
7
و
6
ه
5
د
4
ج
3
ب
2
ا
1

غ
1
ظ
9
ض
8
ذ
7
خ
6
ث
5
ت
4
ش
3
ر
2
ق
1
ص
9
ف
8
ع
7
س
6

 

خصوصیات عدد یک خصوصیات عدد پنج خصوصیات عدد نه
خصوصیات عدد دو خصوصیات عدد شش خصوصیات عدد ده
خصوصیات عدد سه خصوصیات عدد هفت خصوصیات عدد یازده
خصوصیات عدد چهار خصوصیات عدد هشت خصوصیات عدد دوازده





تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:طالع,بینی,نوین,
ارسال توسط پارسا


 (دی)

 (مهر)

 (تیر)


 (فروردین)


 (بهمن)

 (آبان)

 (مرداد)


 (اردیبهشت)


 (اسفند)

 (آذر)

 (شهریور)


 (خرداد)





تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:طالع,بینی,مصری,
ارسال توسط پارسا


مرد (دی) زن

مرد (مهر) زن

مرد (تیر) زن


مرد (فروردین) زن


مرد (بهمن) زن

مرد (آبان) زن

مرد (مرداد) زن


مرد (اردیبهشت) زن


مرد (اسفند) زن

مرد (آذر) زن

مرد (شهریور) زن


مرد (خرداد) زن





تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:طالع,بینی,هندی,
ارسال توسط پارسا

 

امکان دانلود کلیپ ها با دو فرمت WMV (برای کامپیوتر) و 3GP (برای موبایل) فراهم شده.
All Video Clips can be downloaded in two different formats suitable for PC and Phones


فیلم کوتاه خنده دار
Blow the Candle
شمع رو فوت کن!

فیلم کوتاه خنده دار
???

فیلم کوتاه خنده دار
???

فیلم کوتاه خنده دار
Shooting Animals
تیراندازی به حیوانات

فیلم کوتاه خنده دار
Baby Scared of Cat's Voice
ترس بچه از صدای گربه

فیلم کوتاه خنده دار
Smart Bird Fishing
ماهیگیری پرنده باهوش

فیلم کوتاه خنده دار
Twins Sneeze
تقلید صدای عطسه
 

فیلم کوتاه خنده دار
Live on TV!
در برنامه زنده تلویزیونی

فیلم کوتاه خنده دار
Saviour
ناجی
 

فیلم کوتاه خنده دار
Crocodile or Not
کلیپ زیبای "تمساح"
 

فیلم کوتاه خنده دار
Evil Laughter
خنده شیطانی
 

فیلم کوتاه خنده دار
Mini Bicycle
دوچرخه کوچولو
 

فیلم کوتاه خنده دار
Snake Venom Effect on Human Blood
تاثیر سم مار روی خون
 

فیلم کوتاه خنده دار
Fish Invasion
حمله ماهی ها
 

فیلم کوتاه خنده دار
Do You Dare
شما جراتش رو دارید؟
 

فیلم کوتاه خنده دار
Bye Bye
بای بای
 

فیلم کوتاه خنده دار
Hidden Cam in Restaurant
دوربین مخفی در رستوران
 

فیلم کوتاه خنده دار
How to Make a Frog Angry
نحوه عصبانی کردن یک قورباغه!
 

فیلم کوتاه خنده دار
Octapodi Short Animation
دانلود کارتون کوتاه
اکتاپودی

فیلم کوتاه خنده دار
Polyticians Fight
دعواهای بامزه سیاستمداران
 

فیلم کوتاه خنده دار
Cute Babies
دعوا سر پستونک
 

فیلم کوتاه خنده دار
A**hole
مردم آزار

فیلم کوتاه خنده دار
Babies Accidents
حوادث - کودکان
 

فیلم کوتاه خنده دار
Professional Boatmen
قایقران های حرفه ای
 

فیلم کوتاه خنده دار
Make way for the Engineer
برید کنار مهندس اومد!
 

فیلم کوتاه خنده دار
Moving
اسباب کشی
 

فیلم کوتاه خنده دار
Wrestling with a Cat
کشتی نی نی با پیشی
 

فیلم کوتاه خنده دار
Illusion
خطای دید
 

فیلم کوتاه خنده دار
Creative Ads: Ants
تبلیغ مبتکرانه: مورچه ها
 

فیلم کوتاه خنده دار
Piano
هنرنمایی با پیانو
 

فیلم کوتاه خنده دار
Creative Ads: Attack
تبلیغ مبتکرانه
بهترین دفاع، حمله است

فیلم کوتاه خنده دار
News Bloopers
سوتی در اخبار
 

فیلم کوتاه خنده دار
Almost an Accident
تصادف
 

فیلم کوتاه خنده دار
Eyebrows
حرکت ابرو
 

فیلم کوتاه خنده دار
Ambulance
آمبولانس
 

فیلم کوتاه خنده دار
Cute Girl : non-English
بگو قورباغه!
 

فیلم کوتاه خنده دار
Brutal Fighting
مبارزه خشن
 

فیلم کوتاه خنده دار
Sissy Weatherman
گزارشگر نازنازی
 

فیلم کوتاه خنده دار
Cute Little Girl
دختربچه زرنگ
 

فیلم کوتاه خنده دار
Cat + Pool
گربه و استخر
 

فیلم کوتاه خنده دار
Airplane Crashing in the Sea
سقوط هواپیما در دریا
 

فیلم کوتاه خنده دار
Angry Sheep
گوسفند عصبانی
 


بقیه کلیپ ها در صفحه دوم
(اینجا کلیک کنید) Next Page

 

 





تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:دانلود,کلیپ,های,ویدیویی,جالب,
ارسال توسط پارسا

بازی مهیج شطرنج Grand Master Chess Tournament با گرافیک نسبتا خوب و به صورت سه بعدی امکان بازی کردن شما را با کامپیوتر یا به صورت دونفره را مهیا می سازد. درست است که همه شما با این بازی تا حدودی یا شاید هم به صورت حرفه ای آشنا هستید اما اشتباه نکنید این یک بازی معمولی نیست. یکی از ویژگی های بارز این بازی این است که حجم کمی دارد و بر روی همه سیستم ها نصب می شود. این یک بازی سه بعدی بوده که شما میتوانید دونفره البته در صورت شبکه بودن کامپیوتر هایتان این بازی را انجام دهید پیشنهاد میکنم اگر خواهان یک بازی فکری هستید که کسل کننده نباشد و شما را به فکر وادارد این بازی زیبا را از دست ندهید. این بازی کم حجم و قابل حمل بوده و نیاز به نصب ندارد. دانلود از فوردانلودز در ادامه مطلب...
سایت فوردانلودز | www.4downloads.ir




ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:دانلود,GRAND,MASTER,CHESS,TOURNAMENT,
ارسال توسط پارسا